هوالحق

 

هدف : حرفی در پایان شنیدن کتاب قلعه حیوانات اثر جورج اورول(نقد و تائید نیست)

  و بیان خاطره‌ای که در پایان ذکر کرده‌ام

برای آشنایی بیشتر با این کتاب به این لینک مراجعه کنید

و برای نقد و بررسی این کتاب به این لینک مراجعه کنید

و برای دانلود پی دی اف کتاب به این لینک مراجعه کنید

و برای دانلود فایل صوتی این کتاب به این لینک مراجعه کنید

و برای دانلود فایل ویدویی این کتاب به این لینک مراجعه کنید

 

حق : راست ، واقعیت داشتن ، هدفمند بودن

باطل:دروغ ، واقعیت ندانشتن ، غیر هدفمند بودن

بیشتر منظور ما در اینجا حقوق افراد جامعه است

حقوقی که بین همه انسان‌ها یکسان و برابر باشد نه کسی بر ما ظلم کند و نه ما بر کسی

راه‌های صحیح رسیدن به حق و باطل در مورد چیزی : ابتدا  تجربه و تدبر(تهیه مواد خام که فکر به آن‌ها نیاز دارد) می‌کنیم( از حس‌های پنج‌گانه) دریافت و بدون نتیجه گیری قبلی و با فکری آزاد (تنها به فکر منافع خود نباشیم ، به فکر آرزوها و خواسته‌های باطنی همچون قدرت ،شهوت و ترس و ... نباشیم به فکر آبرو یا هر چیزی که در فکر ما اثر می‌گذارد نباشیم)(منافع ما با منافع دیگران مساوی است   و ضرر دیگران ضرر ما است)

مثال علمی :قطب نما برای اینکه درست کار کند باید اطرافش آهن نباشد وگرنه جهت را اشتباه نشان می‌دهد و ما را به بیراهه‌امی برد

مثال درونی : من (نویسنده) بد هستم و به دیگران ضرر(مالی ،جانی و ...) می‌رسانم اما به شما (خواننده) نه تنها ضرر نمی‌رسانم بلکه به شما سود(مالی ،جانی و ...)  می‌بخشم حال من خوب هستم یا بد؟ اگر جواب شما خوب است لطفاً ادامه متن را نخوانید!

خوب اگر ما خودمان را جای کسانی بگذاریم که من(نویسنده) بهشان ضرر می‌رسانم حالا چه طور؟ من خوب هستم یا بد؟؟؟؟

 با تفکر  به شناخت(معرفت) هایی می‌رسیم   و شناخت های خود را با نقد و سنجش (تعقل) و با قوانینی متناسب با شناخت در آمیخته و حاصل را به احساسات  (ناراحتی ، خوشحالی و تعصبی و غیره ) در می‌آمیزیم و به سپس به روی تصمیم و هدف زوم می‌شویم تا عملی شود البته با (فکر و احساسات)

بسیار توجه کنید که نباید احساسات غلبه بر نیروی عقل و اختیار بکند احساسات ریل حرکت ما و عقل راننده ما باشد

لازم به ذکر است که بعضی احساسات در برابر حق و باطل در درون همه آدم‌ها یکسان است مثلاً دو رویی و دروغ که خود باطل هستند  بر هیچ انسانی قابل قبول نیست (حتماً امتحان کنید مثال : رمان (قلعه حیوانات) سئولی که در پایان رمان باید از خود بپرسید این است که رمان (قلعه حیوانات) چه تأثیراتی بر من گذاشته است؟!

 

و اما خاطره:

فردی نسبتاً آشنا به اسلام و قران و اهل عمل  و متفکر و به اصطلاح از نوع روشن اما  با تدبری شتاب زده گفت: حضرت علی را بعد فوت پیامبر حقش را ندادند و به سه خلیفه دیگر دادند و با او بیعت کردند در آخر سر هم خودشان خلیفه سوم را کشتند و با زور برگشتند  و علی را به خلافت رساندند (لطفاً برای کسب اطلاعات بیشتر و  صحت و سقم مطالب  در این حوزه تحقیق و تدبر کنید )!!!(لازم به ذکر است این گفته‌های فردی نسبتاً .... است و نویسنده آن‌ها را تائید و رد نمی‌کند)

 سال 1388 بعد از انتخابات ریاست جمهوری و ماجراهایش که منجر به حبس چند تن از نامزدها و.... شد

بعد از 4 سال همان‌هایی که فرمان حبس صادر کرده بودند گفتند خلاف‌کارها توبه کنند (رسمی نه دلی !) و به صحنه برگردند برای مقاصد سیاسی صادر کنندگان حکم !!! ( مثلا شرکت حداکثری مردم)!!! (لطفاً برای کسب اطلاعات بیشتر در این حوزه تحقیق کنید )(لازم به ذکر است این گفته‌های فردی نسبتاً .... است و نویسنده آن‌ها را تائید و رد نمی‌کند)

بنده به او گفتم : شاید حبس و غیره کار باطل و اشتباهی بود ولی شما که حضرت علی را با این‌ها مقایسه می‌کنی ، در این لحظه گفت: مقایسه من فقط سیاسی بود منظورم کلی نبود گفتم می‌دانم فقط شما احتمالاً یادتان رفته که:

حضرت  از حق خود گذشت و  25 سال در خانه ماند و سکوت اختیار کرد تا  اختلاف و درگیری بین شیعه و سنی (مسلمانان ) که پیامبر 23 سال زحمتش را کشیده بود در نگیرد (لطفاً برای کسب اطلاعات بیشتر در این حوزه تحقیق کنید)

 

اما خلاف‌کار های امروز! در همان روز انتخابات، یعنی قبل از شمارش آرا  هشدارهایی دادند و بعد از آن... اموال عمومی را ... آتش کشیدند

و ...

شهر را ملتهب و ده‌ها تن یاران از خود کشته به دست دیگران و یا خود کشتند  و خیلی از مردم و یا نیروهای حکومتی و لباس شخصی و معترضین خود را کشتند

(لطفاً برای کسب اطلاعات بیشتر در این حوزه تحقیق کنید )!!!

در این لحظه بود که فهمید تدبری(کسب مواد فکری) اشتباهی انجام داده است و تصمیمی باطل در مورد تعقلش (مقایسه و نقد)  فقط همین.

 

نتیجه گیری و حرف پایانی:

پس ما باید تصمیمات خودمان با  نهایت دقت بگیریم حتی کوچک‌ترین اشتباه در پروسه تشخیص حق و باطل سرنوشت ما را عوض می‌کند (دنیا و آخرت)

به نظر من انسان‌ها باید نظرات خودشان را هر چند که به آن خیلی خیلی خیلی پایبند هستند و دلیل‌های زیادی برای تصمیم خود دارند از نظر خود را فراموش کنند و دوباره راه  تشخیص را از سر بگیرند به خصوص در مرحله تدبر واقعاً تدبر کنند برای تمرین می‌توانند هر روز از خود بپرسند آیا این کار من درست است ؟ واقعاً صحیح‌ترین راه است؟....

و در قران مسلمانان آمده که پروردگار به انسان‌ها وسیله تشخیص می‌دهد که فرقان نام دارد فرقان از راه تقوا به دست می‌آید البته اگر بخواهد و بخواهد.

(بخواهد اولی که منظور خود ما هستیم  برای مثال افرادی به حق می‌رسند ولی منافعشان نمی‌گذارد که این کفر است و بخواهد دومی یعنی پروردگار بخواهد)

مثلاً آدم با تقوا میل‌های نفسانی کمتری دارد می‌توانند تصمیم‌های صحیح و درست بگیرد. همان طور که شما دارید (اگر نداشتید ادامه متن را نمی‌خواندید!!)

 

موفق و موید باشید

در پناه حق